منتظرتم

دوباره دارم تلاش میکنم....

بعد پنج ماه سنگینی غمی که تو دلم داشتم و دارم ٰ دوباره از جام بلند شدم و دارم تلاش دوبارم رو از سر میگیرم...نمیدونم شاید کسی تا سختی هایی که من و امثال من تو این راه میکشیم رو نکشیده باشه ، درکم نمیکنه...خیلی ضربه خوردم..خیلی زیاد..سلامتیم به خطر افتاد..طوری شد که من همیشه مواظب باشم و تا آخر عمرم دارو بخورم.. خدایا الان یه چیزی تو وجودم هست که دوس دارم گریه کنم..سرم رو بزارم رو زانوهام و زار بزنم...ولی بازم با حودم میگم خدایا راضیم به رضای تو...امروز تو اداره بدجوری دلم شکست...هیچوقت نمیتونم خودم رو براشون توضیح بدم و هیچ وقت هم اونا منو درک نمیکنند...هر سال یه قانونی وضع میکنند.حرف مرخصی و اینطور چیزاست..همیشه مرخصی گرفتم فقط برای دکتر ...
26 بهمن 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به منتظرتم می باشد